تحلیلی بر تحركات تبلیغی اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران

ایران وافغانستان؛ جنجال های تحمیلی و علت ها وپیامدها

 سید عیسی حسینی مزاری


اجانب به این امر واقف شده اند که دولت افغانستان ولو خود بخواهد اما جدای از شخصیت ها و مردم افغانستان نمی تواند مسیر جداگانه ای را مشی نماید بنابراین با دنبال نمودن جنجال آفرینی علیه ایران، تلاش دارند به دو هدف عمده دست پیدانمایند

یکی از عوامل برقراری ثبات و تامین امنیت درافغانستان، تعامل مثبت و سازنده با همسایگان است و اهمیت تاثیر گذاری آن، در این عرصه، کمتر از سایر عوامل نمی باشد، ولی تا کنون، یا به دلیل عدم درک این اهمیت، کمتر بدان توجه صورت گرفته است و یا برخی گروه ها وحلقات داخلی و تعدادی کشورهای خارجی، به خاطر رسیدن به اهداف سود جویانه خویش، به عمد، نه تنها سعی در به فراموشی سپردن نقش این عامل می کنند که تلاش مضاعف می نمایند تا تعامل مثبت وسازنده، جای خود را به تضاد واصطکاک با همسایه ها بدهد.
از این رو، بار ها دیده شده است که بر سر مسایل واهی و یا موضوعاتی که نیاز به هیچ کشمکش و جنجالی ندارد و از راه منطقی و قانونی قابل بحث و وصول به نتیجه است، احساسات افغان ها علیه یک همسایه تحریک گردیده وباعث می شود تا ماه ها وبلکه سالها، تنش و حداقل برخورد های لفظی میان طرفین ادامه یابد.
پاکستان، یکی از کشورهایی است که در مقاطع خاصی از تاریخ در برابر افغانستان قرارداده شده است و به اندازه ای به آتش احساسات نفرت انگیز در دوطرف مرز دمیده شد که علاوه بر آغازوتشدید بگومگو های تبلیغاتی، هر دو کشور آماده حملات نظامی علیه دیگری گردیده و این وضع تا دویا سه سال پیش ادامه داشته است، این درحالی است که اگرچه برخی از نهاد های رسمی وغیر رسمی همسایه جنوبی، در راستای دخالت درامورافغانستان، اقدامات نابخشودنی را روی دست داشتند وهنوز هم دارند اما نباید فراموش کرد که پاکستان کشوری است که بسیاری از دولتمردان و اتباع آن، بالاترین کمک ها را در حق مهاجرین ومجاهدین افغانستان روا داشتند و حالا هم این ظرفیت وجود دارد که اگر با تدبیر و فراست، موضوعات فیمابین دنبال گردد، از ظرفیت های مثبت پاکستانی ها می توان بیشترین استفاده را برای تامین امنیت و بازسازی افغانستان کرد و ظرفیت های منفی را به مثبت تبدیل نمود و رویکردهای اشتباه پاکستانی ها را اصلاح و در برابر اجحاف ها و حق کشی های بعضی ازنهاد های رسمی و غیر رسمی این کشور که تحت هیچ شرایطی حاضر به تغییر رویکرد ودست برداشتن از توطئه نمی باشند، از راه های معقول ملی وبین المللی استفاده نمود.
جمهوری اسلامی ایران، همسایه غربی افغانستان، کشوری که خدمات آن برای مجاهدین ومهاجرین افغانی و کمک بی شایبه آن برای بازسازی ونوسازی افغانستان خارج از احصا است، هدف دیگر توطئه گران داخلی وخارجی می باشد. اگرچه بعد از سقوط طالبان وبه وجود آمدن حاکمیت جدید، گاه وبیگاه اتهاماتی علیه این کشور از سوی نهادهای غربی و یا ارگان ها ومراکز غیر رسمی افغانستان وارد گردیده ولی در دوسه سال اخیر، هجم این تبلیغات و شایعه پراکنی ها علیه همسایه غربی ما افزایش یافته و در این شب و روز ها، به اوج خود رسیده که در 8 سال گذشته سابقه نداشته است.
ابتدا ایران را متهم به دخالت درنا امنی های افغانستان نمودند و گفتند ونوشتند که این کشوراز گروه طالبان حمایت نموده، به خصوص سلاح دراختیار آن قرار می دهد، اما در هیچ مقطعی، نه تنها کشورها وگروه های اتهام زننده، این اتهام را ثابت نتوانستند که دولت افغانستان نیز با اطمینان آن را رد نموده، جمهوری اسلامی ایران را بهترین دوست وهمکار منطقه ای وجهانی مردم وکشور خود خواند.
گاه دیگر ایران به دخالت در امور فرهنگی ومذهبی برچسپ زده شد و با این بهانه، علیه شخصیت های دینی، فرهنگی وسیاسی افغانستان تبلیغات مسمومی صورت گرفت و این روند تا جایی پیش رفت که حتی به حضرت امام خمینی"ره" ، مرشد ومراد مسلمانان و رهبر ومقتدای مبارزان دنیا و مجاهدین افغانستان، توهین صورت گرفت، ولی باز نه تنها از این گونه رویکرد، طرفی نبستند که با احساسات پاک و خالص اسلامی مردم افغانستان مواجه گردیدند و متوجه شدند که اگر از این حربه بیش از این بهره گیرند، احساسات ملی افغان ها جریحه دارشده، با مخالفت عمومی اتباع این کشور مواجه گردیده، آن گاه منافع صحنه گردانان این دسیسه به خطر خواهد افتاد.
این بار موضوع اعدام مهاجرین افغانی در ایران را پیش کشیدند و آن را دربوغ وکرنا نمودند که گویا مقامات جمهوری اسلامی ایران بیش از 40 تن از اتباع افغانستان را اعدام کرده وسه هزار محکوم به اعدام دیگر نیز در زندان های این کشور به سر می برند. از طرح این موضوع در حالی سؤاستفاده می شود که:
اولا هیچ کس وجریانی، منکر درستی پیگیری حقوق اتباع افغانستان در خارج از کشور نمی باشد، وتاکید جدی نیز وجود دارد که نه حالا بلکه در هرزمان دیگر می بایست این رویه وجود داشته باشد ونه تنها حقوق مهاجرین مقیم ایران مورد بازخواست قراربگیرد که باید به سراغ دیگر کشورها نیزرفته و دیده شود که مهاجرین ما درآن کشورها ازچه وضع وروزگاری برخوردارند، به خصوص درعربستان که اتباع افغانستان حتی به خاطرابرازعقیده، گرفتارگردیده وتا مرزاعدام نیز پیش رفته اند و همچنان در دیگرکشورهای منطقه وجهان که ده ها و صدها وبلکه هزاران مهاجرافغانی با بدعت های گوناگون مواجه بوده، علاوه براینکه حیثیت وناموس خود را برباد رفته می بینند، جانهای شیرین خویش را نیز از دست می دهند.
دوما، راه های قانونی و رسمی وجود دارد که در حیطه وظایف وزارت امورخارجه افغانستان است تا اقدام مناسب نموده، با حفظ احترام متقابل، از مقامات کشور میزبان بخواهد که در رابطه با شایعه اعدام دستجمعی افغان های مهاجر توضیح بدهند. اگر این عملیه واقعیت دارد، برچه معیار و قانونی صورت گرفته است و چه توجیهی برای افکار عمومی وجود دارد. در صورت واقعیت مسئله، ایرانی ها حتما دلیل قانع کننده ارائه خواهند نمود و اگر دلیل قناعت بخش نداشتند پاسخگو خواهند بود و در راستای جبران اشتباه اقدام خواهند کرد و اگر چنین چیزی واقعیت نداشت، باز وظیفه وزارت امورخارجه تنویر افکار عمومی و پذیرفتن مردم، روشنگری این وزارت است نه اینکه هرچه وزارت خارجه وسایر مقامات دولت، تاکید کنند که 6 نفر اعدام شده آن هم به جرم قاچاق مواد مخدر اما عده ای مغرضانه اصرار بر رد این واقعیت وجا انداختن شایعه خود ساخته شان داشته باشند.
اینجاست که اکثر تحلیل گران وصاحب نظران امورافغانستان معتقداند که برپا نمودن جنجال اعدام مهاجرین و وارد نمودن اتهامات علیه جمهوری اسلامی ایران، نه، قانونی بوده ونه هم، دلسوزانه و نه تنها به مصلحت ملی و اسلامی افغان ها نمی باشد که برخلاف منافع آن ها بوده و آنچه مشخص می نماید اینکه، عوامل وحلقاتی، در راستای دامن زدن به موضوعات تنش زا و اختلاف آفرین، برنامه ای از پیش تعیین شده و صرفا براساس منافع گروهی وکشوری خود دارند و مطابق آن نیزعمل می نمایند.
آگاهان امور، علل و عوامل مختلفی را در پس دامن زدن تبلیغات کور و مسموم اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران بر می شمارند:

تحت فشار قراردادن دولت، جهت دوری گزیدن از ایران
عده ای معتقداند: خارجی ها برای خود افغانستان، به این کشور نیامده اند، بلکه برای پیگیری منافع خود، درآن حضور پرهزینه دارند و سعی شان همواره بر این بوده که از این کشور جنگ زده وفلاکت دیده به عنوان پایگاه عملیاتی استفاده نموده، علیه کشورهای همسایه افغانستان و منطقه اقداماتی را روی دست بگیرند. یکی از کشورهای هدف، جمهوری اسلامی ایران است و از همان ابتدا برای سردمداران غربی این ذهنیت وجود داشت که می توانند از وابستگی سران افغانی و دل به دست آوردن اتباع افغانستان، به این خواسته نایل شوند و با استفاده از خاک کشور، حرکات ایذایی و چه بسا حملات نظامی را علیه خاک جمهوری اسلامی ایران طراحی نمایند. اما دیری نپایید که این رؤیا به حقیقت خلاف تصور آن ها تبدیل شد و فهمیدند که نه تنها غربی ها در نزد مقامات وطن دوست افغانی ازهیچ جایگاهی برخوردار نیستند وافغان ها هم به هر وعده وعیدی دل خوش نمی کنند وخادم را از خاین تشخیص می دهند، که جمهوری اسلامی ایران، به دلایل مختلف، از جایگاه بسیار بالا و برجسته ای در میان شخصیت های افغانی وعامه مردم کشوربرخوردارند واین جایگاه روز به روز وسیع تر و شاخص تر می شود و از اهمیت فزاینده ای برخوردار می گردد و رئیس جمهور کشور هم بارها به این مسئله توجه داشته، در بحرانی ترین شرایط ، با اظهارات به جا وسنجیده، باعث تحکیم بیش از پیش روابط با جمهوری اسلامی ایران گردیده است. چنانچه در این اواخر، این مراوده وتعامل مثبت افزایش یافته تا جایی که رئیس جمهورکرزی، درارگ ریاست جمهوری با مهمان خود، احمدی نژاد ابراز اعتقاد هماهنگ نموده، مواضع ضد غربی وی را به نوعی تایید می کند. سفر حامدکرزی به ایران و تشرف وی به حضور حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای و روابط وتعاملات دیگر، گویای یک رابطه عمیق بین ایران وافغانستان می باشد. از این رو غربی ها این روند را برنتافته، به تکاپوافتادند تا به هر نحو ممکن، افغانستان را از ایران دورکنند و رئیس جمهور کشور ما را نیز قانع نمایند تا از پیگیری سیاست نزدیک نمودن دوکشور، دست بردارد.
به عقیده این تحلیلگران، حرکت های تخریبی قبلی وجنجال آفرینی اخیرعلیه ایران، در همین راستا بوده و دست های خارجی تلاش دارند با فشار تبلیغاتی سنگین و ایجاد حرکاتی جهت هتاکی وبی حرمتی علیه رهبر انقلاب اسلامی، دولت افغانستان را وادار به تغیر رویکرد و شخصیت های تصمیم گیرنده ایران را عصبانی وناراحت نموده تا احیانا گرفتار تصامیم عجولانه و نسنجیده نمایند و از این راه، روابط افغانستان وقدرتمند ترین کشور همسایه را پرتنش نموده، سپس ماهی مقصود خویش را بگیرند.

ایجاد تنفر عمومی علیه ایران
اجانب به این امر واقف شده اند که دولت افغانستان ولو خود بخواهد اما جدای از شخصیت ها و مردم افغانستان نمی تواند مسیر جداگانه ای را مشی نماید بنابراین با دنبال نمودن جنجال آفرینی علیه ایران، تلاش دارند به دو هدف عمده دست پیدانمایند
هدف اول
مواضع حامد کرزی در رابطه با حفظ روابط با همسایه ها، اگر چه ناشی از هوش و تدبیر سیاسی و مدیریتی ایشان است اما اگر معتقد به علاقه وتمایل قلبی ایشان در این راستا نباشیم، خواهی نخواهی مبتنی بر خواست های داخلی نیز می باشد و چون ایشان این احساس را دارد که اکثر قریب به اتفاق شخصیت های جهادی وسیاسی و احزاب و گروه های اسلامی، دید ویژه و مثبتی نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارند، ولو خود نخواهد، صرف، توجه به همین خواست، آقای رئیس جمهور را وامی دارد تا از همسایگی ایران حسن استفاده بنماید. تلاش در جهت دامن زدن به ذهنیت منفی نسبت به جمهوری اسلامی ایران و حداقل ایجاد فضای رعب و وحشت وترساندن برخی از شخصیت ها و وادار نمودن آن ها به سکوت وعدم واکنش ، این اتکای مواضع آقای کرزی را از میان برده ووقتی رئیس جمهور، شاهد باشد که شخصیت ها و گروه های حامی وی، از ایران نه تنها دل خوشی ندارند که از آن متنفرند و یا حاضر به بروز وظهور مواضع مثبت نسبت به ایران نمی باشند، ممکن به نظر می رسد که ایشان هم در رویکرد سیاسی خود نسبت به همسایه غربی کشور تغییر ایجاد نماید.
هدف دوم
بیگانه ها، متوجه گردیده اند که حتی اگر موضع دولت و سران وشخصیت های اسلامی افغانستان، نسبت به ایران بد و نامناسب باشد و همه آنان مطابق نظر آن ها عمل نمایند اما مردم در موضعگیری با دولت هماهنگ نباشند بلکه برعکس، بیشترین دید مثبت میان مردم نسبت به ایران وجود داشته باشد، به هیچ وجه نیات اجانب، علیه ایران از خاک افغانستان تحقق پذیرفتنی نمی گردد. چه اینکه در این صورت، نه تنها هیچگونه بستری برای یک چنین اهدافی علیه همسایه غربی، در افغانستان مهیا نمی باشد که چه بسا در صورت احساس مردم از این نیات، با عکس العمل شدید ملی مواجه شوند. این است که تغییر ذهنیت مردم افغانستان نسبت به ایران، برای خارجی ها از اولویت بالا برخورداراست وحاضرند هزینه های سرسام آوری را دراین رابطه متحمل شوند، تا در صورت توفیق به این هدف، اهداف بعدی را دنبال نمایند و آنگاه نه تنها مخالفت مردم افغانستان را در پی نداشته باشند که حمایت میلیونی افغان ها را نیز به همراه خواهند داشت. از این رو به زعم بدخواهان، دامن زدن به شایعه اعدام مهاجرین درایران و حیثیتی ساختن آن، می تواند زمینه دور شدن افغانستان ازایران و بلکه ایجاد دشمنی میان دو دولت وملت همسایه را فراهم نماید.

تحت شعاع قراردادن اعمال جنایت کارانه خارجی ها
تحت شعاع قراردادن کشتار افغان ها توسط نیروهای خارجی و ورود بی ادبانه آنها در درون خانه افغان ها ودستگیری و زندانی نمودن صدها تن هموطن، ازدیگر دلایل جنجال های تبلیغاتی اخیر می باشد که دسته دیگری از صاحب نظران اذعان بر آن دارند. چنانچه وجود یک چنین مشکلاتی از سوی نیروهای خارجی، بارها مورد اعتراض عمومی قرارگرفته، تاجایی که افکار واذهان عامه داخلی وخارجی را تحت تاثیر قرارداده، فشارمضاعفی علیه خارجی های حاضر درافغانستان ایجاد نموده است. اما وجود یک سوژه تبلیغاتی دیگر که بتواند افکارافغان ها را از این همه بی بندوباری و تجاوز به عنف نیروهای نظامی خارجی، منحرف ساخته، چند روزی به خود مشغول نماید و دست تصمیم گیرندگان و عاملان سیاستهای غربی درافغانستان ومنطقه را باز گذاشته، در فضای پرهیاهوی تبلیغاتی، به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند بسیار ضروری احساس شده و این سوژه، در شرایط فعلی، بهتر از تبلیغات فراگیر علیه جمهوری اسلامی ایران، چیز دیگری نخواهد بود.

تحت شعاع قراردادن مشکلات فراگیر داخلی
به فراموشی سپردن مشکلات داخلی، اعم از فساد اداری، نا به سامانی های سیاسی، عدم تامین حقوق شهروندی، وضعیت اقتصادی مردم، وضعیت راه های مواصلاتی، بهداشت، تعلیم وتربیه، شرایط بد زندانیان افغان در زندان های کشور و زندان های تحت نظارت غربی ها، و ده ها وصد ها مشکل دیگر نیز بی ارتباط با این جو تبلیغاتی مسموم نمی باشد. به بیان دیگر، بانیان پیگیری جنجال های اخیر علیه ایران، تلاش دارند افکار عمومی را مشغول نموده مانع فکر نمودن افغان ها به مشکلات اساسی داخلی و مسایل مربوط به خارجی ها شوند. زیرا یکی از شعارهای غربی های حاضر درافغانستان، تامین امنیت وبهبودی شرایط زندگی مردم درعرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی واجتماعی واقتصادی وبهداشت بود اما اینک مردم نه تنها به این آمال نرسیده اند که فرسنگ ها فاصله دارند ومسلما عامل این عقب مانی و دور شدن از زندگی مطلوب نسبی را کم کاری، بی توجهی و یا تعمد غربی ها می دانند و به همین منظور خارجی ها برای درامان ماندن از تمرکز اعتراض ملی افغان ها ، نیاز به انحراف اذهان دارند که یکی از راه های این انحراف، برپا نمودن جنجال تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد.

تشدید نا امنی داخلی وایجاد نا به سامانی منطقه ای
گروهی از آگاهان نیز این ایده را همواره بروز داده اند که ممکن است حلقاتی درصدد نا امن کردن منطقه باشند حال چه از راه ترورها وعملیات های انتحاری و چه از طریق ایجاد تنش های اجتماعی وفرهنگی و بعید به نظر نمی رسد که سازمان دهندگان تحرکات تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران، به دنبال این هدف حرکت کنند و چون می دانند که از یکسو ممکن است دستجات دیگری از اتباع کشور، از توهین و هتاکی نسبت به رهبر بزرگ مذهبی خود یعنی حضرت امام خامنه ای بر آشفته گردیده، در پاسخ به عاملان این حرکت سخیف، وارد صحنه شوند که نتیجه طبیعی این روند، برافروخته شدن آتش نفاق داخلی خواهد بود و از سوی دیگرتبلیغات وتظاهرات افغانی ها در کابل، تاثیر مستقیم بر روی روحیه ایرانی ها گذاشته چه بسا ممکن است حتی برخی ادارات ونهادهای این کشور ، سخت گیری هایی را علیه مهاجرین افزایش دهند ونیز دستجات و گروه هایی که آنها نیز قطعا سروسری با محافل خارجی خواهندداشت و بی ارتباط با سازمان دهندگان اصلی این ماجرا نخواهندبود، به صورت سازمان یافته، اهرم های فشار علیه مهاجرین مقیم ایران را به کار گرفته و برای رسیدن به این هدف، حتی از کشتن و ضرب وشتم عمدی افغان های مهاجرابا نکنند، آنگاه از این وضع بهره برداری های تبلیغاتی بیشتر نموده وبه این ترتیب تنش بین دوکشور را به حد اعلا افزایش دهند و بستر را برای سؤ استفاده های بعدی اجانب فراهم نمایند.

اجرای قانون کاپیتالاسیون
یکی از موضوعات مورد پیگیری در جنجال تبلیغاتی اخیر، استرداد مجرمین افغانی به افغانستان است، به این معنا که اگرچه افغانی در ایران جرم نموده اما برای محاکمه بایستی به افغانستان تحویل داده شود، عینا همان قانون کاپیتالاسیونی که در زمان رژیم شاهنشاهی ایران، اجرا می شد ولی حضرت امام خمینی"ره" علیه آن شورید و در نهایت به وسیله ایشان لغو گردید. براساس مفاد این قانون، آمریکایی مجرم درایران، قابل محاکمه در این کشور نبود مگر جهت این کار به کشور متبوعش عودت داده می شد، حتی اگر این مجرم درایران شاکی خصوصی داشت و حال معلوم نبود که این آمریکایی واقعا به سزای عملش می رسید و یا مجازاتی مطابق جرمش را متحمل می گردید.
کسانی که حالا در تلاش اند تا این قانون اجرا شود و ایرانی ها با فشارهای همه جانبه تن به این رویه داده وواقعا مجرمین افغانی ی که درایران مرتکب جرم شده اند را به افغانستان تحویل بدهند، فردا، نیروهای خارجی حاضر در افغانستان نیز روی قوای ثلاثه آن فشار وارد خواهند کرد تا قانونی درکشور تصویب شود که براساس آن، خارجی های مجرم در اینجا، در کشور خودشان محاکمه شوند واگر دولت وقوای مقننه وقضاییه افغانستان زیر بار نروند و مخالفت نمایند، بلافاصله تعامل اینجنینی در میان ایران وافغانستان را مثال بزنند و براساس آن خواهان تدوین وتصویب در حقیقت کاپیتالاسیون دیگردرتاریخ افغانستان شوند وبدینترتیب، سند برده گی نوین مردم افغانستان را امضا نمایند وکشور را دستی دستی تقدیم اجانب کنند.
به هرحال، علت هرچه باشد، پیامد جو مسموم کنونی نه به نفع مردم ودولت افغانستان است ونه حتی به نفع خارجی های طرفدار یک چنین فضایی و مسلما هر مشکلی در افغانستان ایجاد شود اگرچه قربانیان اصلی آن مردم مظلوم افغانستان اند اما قبل از هرکسی دود آن چشم بیگانگان را کور خواهد کرد. بنابراین لازم به نظر می رسد که دولت افغانستان هرچه زود وقاطع، وارد عمل گردیده با جلوگیری از اقدامات سؤاستفاده کنندگان، اولا صداقت و تدبیر خود را به نمایش بگذارد و درثانی مردم ومیهن دوستی خویش را ثابت نماید و هرچه عاجلتر درراستای فروکش دادن فضای متشنج فعلی داخلی ومنطقه ای، کوشش مضاعف کند، در غیر آن فردا دیر است و افسوس وپشیمانی هم کارایی نخواهد داشت.

منبع:خبرگزاری صدای افغان(آوا) - كابل

یزدفردا



  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا